کــــــــــــــــــــــــــــــــوچ

به '' زندگی''  کوچ کن!به آشیانه ای سبز بر فراز درخت! جایی که حسرتی نیست!

از نظر روحی واقعا به هیچ دوستی نیاز ندارم.یعنی تا چند وقت پیش فکر میکردم به دوست نیاز دارم که قوی تر بشم یا حال خوبی بهم بده یا از هم یاد بگیریم یه سری چیزا ولی واقعیتش اینقدر شخصیت آدما رو تحلیل میکنم و گاهی درون کاوی میکنم از دیدگاه منفی تو ذهن خودم که مغزم خسته میشه از اون ارتباط...و در بیشتر مواد به این نتیجه میرسم که چقدر با آدم به درد نخوری دوستم یا اینکه صرفا حرف زدم. چقدر درونش ایراد داره مثلا حسادت توش خیلی زیاده.یا آدم نژاد پرستی هست و ....

نمی‌دونم اسم این بیماری چیه ولی من حس خوبی به ادامه دادن ندارم.ار عیب گذاشتن رو آدما هم خسته م.

کاش نصف این روانکاوی ها رو روی خودم انجام میدادم .


برچسب‌ها: یادداشت ها
یکشنبه ۲ آذر ۱۴۰۴ ۵:۱ ق.ظ نیکا